چرا نباید دوست دختر یا دوست پسر داشته باشم؟

امروز می خوایم در مورد ضررهای دوستی قبل از ازدواج صحبت کنیم، این که چه اشکالی داره من قبل از ازدواج با یکی دوست باشم که بیشتر بشناسمش که آیا اصلا به درد ازدواج می خوره یا نه؟ یا اصلا می خوام که با یک نفر دوست باشم که بتونم باهاش درد ودل کنم و حرفامو باهاش بزنم چه اشکالی داره؟

دوستی قبل از ازدواج

مسئله ازدواج از آن دسته مسائلی است که در بین تمام مردم جهان از اهمیت بالایی برخوردار است و هر انسانی با هر عقیده و طرز فکری ازدواج رو دوست داره، اما شرط اول و حیاتی ازدواج، شناخت است. اگر این شناخت حاصل نشه در بهترین حالتش با اون فرد ازدواج نمی کنید و در بدترین حالتش زندگیتون به جهنم تبدیل میشه و در نتیجه به طلاق روی میارید.

به خاطر همین عده ای نظرشون اینه که برای به دست آوردن این شناخت میرن سراغ دوستی های قبل از ازدواج و یه چند روزی یا شایدم چند ماهی رو با یک نفر دوست میشن، اگه دیدن که ازش خوششون اومد و اخلاق خوبی داشت و خلاصه خوب شناختنش باهاش ازدواج می کنن

این که شما به شرط اول ازدواج اهمیت میدید بسیار قابل ستایش هستش اما باید گفت که ضررهای دوستی قبل از ازدواج انقدر زیاد و خطرناک هستش که حتی شرط شناخت هم دلیل نمیشه که چنین کاری کنید.

من می خوام در این نوشته 16 دلیل براتون بیارم که چرا اشتباه هستش، شاید تمام این موارد از نظر شما درست نباشه، اما در مورد بقیش فکر کنید.

1.جاذبه ها مانع شناخت است.

چشم بسته

روز اولی که به پیشنهاد احسان برای ارتباط و آشنایی پاسخ مثبت دادم، هدفم فقط این بود که هرچه بیشتر از او شناخت پیدا کنم.

همیشه از ازدواج هایی که صرفا با یکی دو جلسه خواستگاری و حرف های کلیشه ای شکل می گرفت، حالم به هم می خورد. دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که هم دوستش داشته باشم و هم روحیات، سلیقه ها، و افکارش را به خوبی بشناسم.

به همین دلیل به خودم گفتم دوستی و ارتباط ما فرصت خوبی برای کسب این شناخت محسوب میشه. وقتی برای سومین بار در راهروی دانشکده جلوی منو گرفت و پیشنهاد دوستی و آشنایی بیشتر داد، دیگر مکث نکردم و پاسخ مثبت دادم. چهره ای معصوم و دوست داشتنی داشت. لحن و بیان مردانه به همراه شوخ طبعی اش، جذابیتش را دوچندان کرده بود.

روز به روز علاقمون به یکدیگر بیشتر می شد. روزهای اول مرا خانم معینی صدا می کرد و بعد از مدتی شدم نسترن خانم، واین آخریها هم نسترن جان و نسترن بودم.

پیمان با همه ی جذابیت هایش یک عیب بزرگ داشت.گاهی چنان عصبانی میشد و به من تندی و پرخاش می کرد که با خودم می گفتم دیگر برای همیشه ترکش می کنم. الان که یاد آن روزها می افتم احساس حماقت می کنم.

خیلی از اطرافیانش به من می گفتند آدم تندخو و پرخاشگری است، اما نمی دانم چرا نمی توانستم ترکش کنم!فردای روزی که سر هیچ و پوچ به شدت به من توهین کرده و سرم داد کشیده بود، وقتی عذرخواهی می کرد وبا زبان بازی هایش دلم را به دست می آورد، همه چیز را فراموش می کردم. احمقانه تر این که گاهی از خشونت هایش لذت می بردم و احساس می کردم این رفتار به جذابیت های مردانه اش اضافه می کند.

آن قدر شیفته اش بودم که این ضررهای دوستی قبل از ازدواج، این تندی و پرخاشگری و توهین هاش که مدام بیشتر و شدید تر می شد رو نادیده می گرفتم و با خودم میگفتم چیزی نیست و درست میشه.

الان مهریه ام را به اجرا گذاشته ام و وقت پزشک قانونی هم گرفته ام تا کبودی دست و صورتم را نشان بدهم و حقم را ازش بگیرم برای چندمین بار بود که دست روی من بلند کرد و مرا به باد کتک گرفت ازخودم لجم می گرفت که چرا با همه ی ادعاهایی که درمورد ازدواج آگاهانه و عاشقانه داشتم، نتوانستم اورا بشناسم و چرا با وجود همه ی حرف هایی که دیگران درباره ی تندخویی و عصبی بودن او به من می گفتند، کرو کور شده بودم!

نور عقل

فرض کنید توی یک جاده ی تاریک دارید رانندگی می کنید، قطعا برای اینکه بتونید بهتر رانندگی کنید و به مشکل برنخورید نیاز دارید که چراغ های ماشینتون رو روشن کنید، حال هرچه این چراغ قوی تر و پر نورتر باشه و بتونه جاهای بیشتری رو روشن کنه، قطعا بهتر می تونید رانندگی کنید و با امنیت به مقصد خودتون برسید.

حالا اگه به هر دلیلی چیزی جلوی این نور رو بگیره مسیر شما خطرناک میشه، مثل اینکه هوا مه آلود باشه که نتونید جلوتون رو خوب ببینید.

اگر می خواید در مورد دختر یا پسری شناخت حاصل کنید که ببینید:

  •  آیا او فرد مناسبی برای زندگی با من هست؟
  • آیا می توانم با او یک زندگی گرم و صمیمانه و پایدار داشته باشم؟
  • آیا بعدا با او به مشکل نمی خورم؟
  • آیا میتونم باهاش به آرامش درزندگی مشترک برسم؟
  • آیا خانواده دوسته؟
  • آیا من و دوست داره؟
  • یا هر سوال دیگه ای

برای پیدا کردن جواب این سوال ها نیاز به یک عقل بسیار قوی دارید، نور این عقل باید به قدری قوی باشه که بتونید از تمام زوایای زندگی یک فرد آگاهی پیدا کنید، و در کنار این عقل قوی باید از هر چیزی که نور عقل رو کم می کنه دوری کنید تا بتونید درست تصمیم بگیرید و بعدا به سختی نیوفتید و پشیمان نشید.

یک قانونی که در کل دنیا وجود داره و هیچ جای دنیا استثنائی نداره اینه که بین دو جنس مخالف، دختر و پسر، جاذبه ای قرار داره، این جاذبه چیزی نیست که کسی بخواد به یک نفر دیگه ثابتش کنه و بخواد براش مدرک بیاره به خاطر اینکه همه ی ما این جاذبه رو احساس کردیم، البته این رو هم بگم که این یک نقطه ضعف برای فرد حساب نمیشه، بلکه تمایل به ازدواج و تشکیل زندگی و تولد فرزند و بقا و پایداری زندگی مشترک، به میزانی چشمگیر به همین جاذبه هایی وابسته است که بین دو جنس مخالف قرار داره.

حال به این قانون این رو هم اضافه کنید که این جاذبه ها در سن جوانی به اوج خود می رسد تا جایی  که دختر و پسر در ارتباط خودشون به جایی میرسن که میگن:

  • من به شدت به او وابسته هستم
  • زندگی بدون او برایم پوچ و بی معناست
  • اورا از ته قلب دوست دارم
  • در فراق و نبود او بی تاب و بی خوابم

متاسفانه بیشرین اثر این ضرر از ضررهای دوستی قبل از ازدواج بر قدرت تفکر و اندیشه ی انسان است که هرچه رابطه بین دختر و پسر جدی تر باشد قدرت تعقل هم ضعیف تر خواهد بود تا به جایی میرسه که وقتی به دختر خانوم میگی «آن پسری که با او دوست هستی این عیب رو داره» یا اصلا به چشمش نمیاد یا اینکه انکارش می کنه

یا وقتی به اون پسر از عیب اون دختره میگی گارد می گیره و حتی گاهی با عصبانیت شمارو متهم به بدبینی میکنه.

یعنی در کل به شکلی میشه که ضعف های بزرگ رو یا کوچک میبینه یا اینکه اصلا اونها رو ضعف نمیدونه.

پس اگه با خودتون میگید که من برم یه چند روزی باهاش دوست باشم ببینم آیا برای ازدواج خوب هستش یا نه؟ مطمئن باشید که هیچ شناخت به درد بخوری ازش پیدا نخواهید کرد، و هرچه که هست یک شناخت واهی است که شما رو به گمراهی می اندازد چرا که این خودش از ضررهای دوستی قبل از ازدواج هستش.

در حقیقت شما ابتدا رابطه ای را تدارک می بینید، هیجانات و عواطف را تحریک می کنید و در نتیجه ی گسترش این رابطه آن را به اوج می رسانید و بعد، در چنین شرایطی می خواهید عقلا بررسی کنید که او فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه! در این زمان دچار چنان تعلق خاطر و وابستگی عاطفی شدیدی شده اید که دیگر نمی توانید درست فکر کنید.

ببینید، ما از این جهت که باید قبل از ازدواج یک شناختی از طرف مقابل داشته باشیم کاملا با شما موافقیم، اما دوستی قبل از ازدواج به واسطه ی همین جاذبه های کور کننده اصلا روش خوبی نیست، مثل این میمونه که یک کسی رو با چشم بسته بفرستیم توی یک فروشگاه و بهش بگیم برو بهترین لباس رو بخر بیا بیرون، اصلا نتیجه ی خوبی نخواهد داشت.

2. در دوستی ها رفتارها مصنوعی است.

رفتار مصنوعی

تقریبا بیشتر ما برامون مهم  است که دیگران در مورد ما چه نظر و قضاوتی دارند، به خاطر همین سعی می کنیم جوری رفتار کنیم که نظر بقیه درمورد ما زیبا باشد و جلوی بقیه جلوه ی خوبی داشته باشیم، به خاطر همین گاهی اوقات این سعی و تلاش ها باعث می شود که به فرد دورویی تبدیل بشیم، اینکه توی خونه هرجور دلم میخواد حرف بزنم اما در شرکت و محل کار به گونه ای صبحت کنم که بگن چقدر آدم مودبی هستش، توی خونه و خلوت خودم دست به سیاه و سفید نمی زنم اما همین که جایی دعوت میشم چنان همه جارو مرتب می کنم که میگن عجب آدم کاری هستش

وقتی دختر و پسری میخوان با هم ارتباط برقرار کنن این صفت خوب جلوه دادن به اوج خودش میرسه، دو طرف دوست دارند خودشون رو با عاطفه ومهربان، وفادار، جذاب، دوست داشتنی، توانمند، مسئولیت پذیر، سخاوتمند و فوق العاده نشون بدن، کلا هر کاری می کنن که خودشون رو خوب جلوه بدن.

بعد جالب اینجاست با اینکه دو طرف چنین تلاش هایی رو دارند باز هم هدفشون اینه که با دوستی طرف مقابلشون رو بشناسن، چطور چنین چیزی ممکنه؟

یک داستان

پسری با دوست دخترش به یک پیتزا فروشی رفتند و دور یک میز روبه روی هم نشستند

بعد از اینکه سفارش رو براشون اوردند، دختر هی به این طرف و آن طرف نگاه کرد

پسر: دنبال چیزی می گردی؟!

دختر: سس قرمز نیست؟

پسر بدون معطلی رفت و از اون آقا که پشت پیشخوان ایستاده بود سس رو گرفت و آورد

دختر تشکر می کند و وقتی دارد برش پیتزا رو در دهانش می گذارد با نگاهی سرشار از مهر به دوست پسرش نگاه می کند و با خود می گوید چقدر مهربان چقدر درخدمت، هنوز من نگفته و نخواسته، از جا می پرد

اما این دختر نمیدونه که این همون پسری هستش که وقتی مادرش اول صبح بهش میگه برو نون بگیر میگه حالش رو ندارم

این همان پسری هستش که حتی تختش رو هم مادرش مرتب میکنه

این همان پسر خدوم و مهربان است!

دست پسر به جایی می خورد و زخم می شود، دختر در نهایت عاطفه می گوید الهی بمیرم، می سوزه؟

فوری یه دستمال میاره و میگه اینو بذار روی دستت

پسر که از این حرکت به ذوق آمده برای جلب عاطفه و توجه بیشتر جوری دندان هاش رو فشار میده انگار که زخم شمشیر خورده

دختر: بمیرم، می  سوزه، آره؟ من باعث شدم؟ ببخشید. رفتی برای من سس بیاری این طوری شد؟

پسر حس خوبی دارد. آرزو می کرد تیر خورده بود و الان در اغما بود، چه دختر مهربانی

اما این پسر نمیدونه که این همان دختری است که وقتی مادرش برای کمک در چیندن سفره صداش می کنه بلند سره مادرش فریاد میزند که مگه نمی بینی که دارم با تلفن صحبت می کنم

اما شاید بگید که این مورد از ضررهای دوستی قبل از ازدواج حساب نمیشه به خاطر اینکه وقتی این رابطه تا شش ماه یا یک سال طول بکشه رفتارهای واقعی نمایش داده میشه و نمیشه که اخلاق های واقعی فرد رو نشناخت

در صورتی که اصلا اینطور نیست، تا وقتی که من به جلب تایید و تحسین نیاز دارم، همیشه رفتارهای مصنوعی دارم

پس همیشه یادمون باشه که در هنگام دوستی معمولا همه مودب تر، مرتب تر،معطرتر، فداکارتر و با سخاوت تر و شوخ طبع ترند و غالبا رفتار این دخترها و پسرها درخانه بسیار متفاوت تر است تا در کافی شاپ

دقت کنید که از رفتارهای غیرواقعی و مجازی، هرگز نمی توان به شناخت درست و واقعی دست پیدا کرد

3.پیشنهاد دوستی، نشانه ی عقیده نادرست

شما چرا ازدواج می کنید؟

چون همه ازدواج می کنن؟

یا چون از تنهایی دربیایید؟

آیا ازدواج می کنید صرفا برای اینکه به غرایز جنسی خود پاسخ بدید؟

آیا به خاطر حرف مردم ازدواج می کنید؟

آیا فکر می کنید این شتری است که در خانه هرکسی می خوابد و شما هم…؟

قطعا هیچ کدوم از اینها نمی تواند دلیل خوبی برای ازدواج باشد و هر کس باید برای انجام این کار دلیل محکمی داشته باشد، که اگر نداشته باشد شاید باعث بشه که خیلی زود به فکر طلاق بیوفتید

بیاید یکم از موضوع ضررهای دوستی قبل از ازدواج دور بشیم.

ما باید قبل از اینکه بریم دنبال جواب این سوال که چرا باید ازدواج کنیم، باید به دنبال این باشیم که اصلا قصدمون از زندگی چیه، توی این دنیا داریم چه کار می کنیم، خوردن، خوابیدن، لذت، ثروت، شهوت و…؟

چه کسی بهتر از خالق ما می تونه جواب این سوال روبده؟

در یک کلام هدف از خلقت ما در این هستی تنها یک چیز است: رشد و کمال از طریق بندگی خداست

ما به این دنیا اومدیم که طبق نقشه ی خالق خودمون به رشد و کمال برسیم و هرکار دیگه ای که در این راستا نباشد موجب پشیمانی جدی خواهد شد

اما چرا می خواهیم ازدواج کنیم؟ ازدواج یعنی پیدا کردن یک یار موافق و مناسب و همراه برای پیمودن مسیر رشد و کمال

حال که من قصدم رسیدن به کمال از طریق بندگی خداست، اون همراه من هم باید این رو بخواد  وگرنه نه تنها کمک می کند بلکه حتی ترمزی هم برای حرکت من خواهد شد

عقیده ی درست یعنی این که یک خدایی است که پیامبرانی رو فرستاده تا بنده هاش رو هدایت کنه و یک قیامتی رو قرار داده که هیچ کاری بدون پاداش و جزا نباشه و قوانین عالم رو به گونه ای قرار داده که هرکس نتیجه ی عملش رو ببینه، بخشیش در این دنیا بخشی هم به شکل دیگه، میخواد وفاداری و صداقت باشه میخواد خیانت و دروغ باشه میخواد محبت و خیر خواهی باشه میخواد ظلم و خودخواهی باشه، همه ی اینها بازتابی دارد که اولین کسی که در آن گیر می کند خود فرد است

از کجا بدونم که داره راستشو میگه؟

جوابش اینه که نشونه ی عقیده ی سالم رفتار سالم هستش یعنی عملکرد هر کس نشون میده که چکارست

همه ی اینها رو گفتیم که برسیم به اینجا، اینکه یکی از ضررهای دوستی قبل از ازدواج اینه که دوستی دختر و پسر، حتی به قصد ازدواج ، نشون میده که حداقل یکی از دو طرف عقیده های درستی ندارند

وقتی پسری حتی به قصد ازدواج به دختری پیشنهاد دوستی میده این یعنی ضعف عقیده، یعنی این پسر باور نداره که این رابطه رو خداش دوست نداره، قبول نداره که این رابطه با آن همه جاذبه آن هم در این سن که به اوج خودش رسیده چقدر میتونه خطرناک باشه

از اونجا که معمولا پیشنهاد دوستی را پسران می دهند، به تمام دختران هشدار می دهیم که با توجه به این چیزهایی که گفتیم ، پسری که پیشنهاد دوستی و ارتباط قبل از ازدواج به شما می دهد غالبا فرد مناسبی برای ارتباط و ازدواج نیست و از کسی که باور های نادرستی دارد، می توان هر رفتار نادرستی را انتظار داشت

خب امیدوارم که خسته نشده باشید، چون این مسئله بسیار مسئله مهمی هستش و حرف های زیادی میشه در موردش زد، تصمیم گرفتم که توی سه یا چهار قسمت برای شما آمادش کنم، پس منتظر قسمت های بعدش هم باشید

8 پاسخ

  1. همه ی این مطالب درست هستند ولی امروز ه دختر ها و پسرای جوان به دنبال ازدواج از طریق دوست شدن به جنس مخالف نیستند برای اینکه یک وقت خدایی نکرده بار مسوولیت روی دوششون بیاد دوستی ها صرفا برای رفع تنهایی و شهوت هست نه ازدواج .اگر کسی برای ازدواج با جنس مخالف دوست میشه یا با این روش به تله میندازه مردم رو یا این که خبر نداره که این راهش نیست و هرکی که تو این راه باشه هدفش فرق می‌کنه.

دیدگاهتان را بنویسید